خدا ... عشق ... حقیقت



انسان هنگامیکه خود را می شناسد و نخستین شکلهای آگاهی اجتماعی در ذهنش تجسم می یابد شروع به آفرینش هنری می کند. هنر از ذوق و حس زیباشناختی هنرمند و با در اختیار گرفتن آموخته های هنرمند شکل می گیرد.
حتی هنگامی که مفهوم عام هنر را با مفاهیم عرفانی و الهی هنر مقایسه میکنیم به نوعی یگانگی رفتاری در هدف برخورد میکنیم که ما را به سمت شناخت ماهیت هنر سوق می دهد.
لذت های تفکر در باب هنر آسمانی و الهی آنقدر جذابیت و کشش برای هر کسی را دارد که از ماسواء آن دوری کند و همراه با هنر قدمهایش را از اثر هنری شناخته شده به سمت ناشناخته پنهان و زیبا و جذاب بردارد.
هنر واقعی یک هنرمند همان قدرت تشخیص جهت اوست که با چه راه و شگردی فطرت جمعی بشر را به سمت آن مرکز معنوی گم شده هدایت کند و اگر موفق به این مهم شود هنرمند بی شک یک پیامبر هم هست و این پیامبر، سخنی فقط از عرش به فرش نمی آورد، بلکه از فرش به عرش راهی می گشاید و در عین مهجوری با وسوسه مشتاقی، دل انسان را می رباید تا آواز فراق سردهد و تحمل رنج این محجوری بر نهی دنیایی غلبه کند و به همین دلیل هنرمند هزینه گزافی صرف هنرش میکند تا به مصرف و هدایت دیگرانش نیز برساند و در راه هنر قربانی های زیادی داده می شود تا هنرمند به بهشت مثالی اش که همان حقیقت وجود خودش است دست یابد.
یادمان باشد کسانی که بی پروایی را شجاعت و دینداری را حقیقت محض می پندارند فقط صورت ظاهری شجاعت و دینداری را فهمیده اند و کسانی که مهربانی را ترس و پرحرفی را نشانه شناخت و آگاهی می دانند همواره صورت باطنی ترس و شناخت را نفی کرده اند و آنان که خاموشی را جهل و ظاهرسازی را هنر میپندارند غفلت را هنر خویش کرده اند تا راهی برای عدم خشنودی خود از نرسیدن به اشتیاق وصل بیابند.
آوینی چه زیبا شاعر را می سراید که شاعر از محارم راز است، گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم ملک و آنچه را که از ملکوت می شنود باز میگوید. حتی آنان شاعران که زبان شیاطینند شعر خود را از آسمان یده اند.
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ---- دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

http://mehfa.com/eblog/img/1.gif

================

 چند تا از دوستان خواسته بودند که از شعرهام اینجا هم بذارم تقدیم میکنم :

آن بشر برده ماشین است و حاشا میکند
این نفس، حق حق یاسین است و شیدا می کند
پا به گل را چون به آواز فراق افکنده اند
آن قفس را از حجاب ناله اش، لا می کند
استعاره بر حضور حاکم مطلق شدیم
دولتش دل را به پروازی معلّی می کند
خشم شمع و جوشش از عهد ازل
سوزش پروانه بر تابوت صهبا می کند
ترس از تبعید آتش چون به یغما می رود
قرب رگ، بعد حضورش را تسلّی می کند
مکتب مونس در این بنیاد رنجستان نگر
ذکر سبحان در هبوط عرش اعلا می کند

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کاخ زمستانی سنت پترزبورگ | شاهکار معماری روسیه اطلاعات تخصصی سازه های جهان دال فیلم معرفی و اموزش نرم افزار ها سایت فرقه ی قاتلان - دانلود بازی کم حجم و رایگان دانلود رایگان | پاتوق یو استودیو نگاه - دانلود سینک ادیوس - ساخت سینک سفارشی - پروژه رایگان ادیوس -دانلود سینک عروسی ادیوس - آموزش ادیوس احسان علیخانی خرید ساعت مچی لاگوست طرح کلاسیک عقیق و فیروز